وزن | 10 گرم |
---|
حالا که صحبت از دوات با لیقه شد، بگذارید کمی از حال و هوای آموزش خوشنویسی و این یار همیشگی خطاطان برایتان بگم.
در آغاز راه آموزش خوشنویسی، یکی از اولین و مهمترین درسها، درست کردن و آمادهسازی دوات و لیقه است.
استادان، ساعتها وقت میگذارند تا به شاگردانشان نحوهی صحیح قرار دادن لیقه و مقدار مناسب جوهر را بیاموزند. چرا که پایه و اساس خط خوب، از همین نقطه آغاز میشود.
یک دوات خوب آماده شده، اعتماد به نفس خطاط را بالا میبرد و به او اجازه میدهد تا تمام تمرکز خود را روی فرم حروف و حرکت قلم بگذارد، نه نگرانی از کم و زیاد شدن جوهر.
دوات با لیقه ، این ظرف کوچک اما پر معنا، برای یک خطاط چیزی فراتر از یک مخزن جوهر است.
دوات خانهی اصلی جوهر است، جایی که سیاهی، جانی دوباره میگیرد و برای آموزش و رقصیدن روی بوم کاغذ آماده میشود.
برای خوشنویسان و آموزش خوش نویسی ، دوات با لیقه تنها یک وسیله نیست؛ رفیق لحظههای آرامش و تمرکز است، شروعکنندهی هر اثر هنری است.
وقتی دوات با لیقه را برمیداری و بوی جوهر مشامت را پر میکند، انگار درگاه ورود به دنیای دیگری باز میشود؛ دنیای خط و نقش و زیبایی.
اما دوات به تنهایی کامل نیست. لیقه، این الیاف لطیف و پرحکمت، نقش حیاتی در کار خوشنویسی و آموزش دارد.
لیقه، درست مثل یک قلب، درون دوات میتپد و جوهر را در آغوش میگیرد. وظیفهی اصلیاش این است که جوهر را به مقدار مناسب و یکنواخت به قلم برساند.
بدون لیقه، قلم در جوهر غرق میشود یا جوهر پس میدهد و خطوط ناموزون میشوند. لیقه، حافظ تعادل است،
ضامن ظرافت و نظم در خطوطی که قرار است از دل قلم بیرون بیایند. جنس لیقه معمولاً از ابریشم یا پنبه است و باید با دقت درون دوات قرار بگیرد تا همهی فضای آن را پر کند و جوهر را به بهترین شکل در خود نگه دارد.
رابطهی بین دوات با لیقه ، خود قصهای است از تعامل و هماهنگی.
جوهر باید به اندازهی کافی غلیظ باشد تا لیقه بتواند آن را به خوبی جذب کند و در عین حال، به قدری روان باشد که قلم به راحتی روی آن بلغزد.
لیقه مثل یک فیلتر عمل میکند،
ذرات ریز جوهر را یکدست کرده و اجازه میدهد تنها مایع سیال و خالص به نوک قلم برسد.
این تعامل است که خطاط را قادر میسازد تا بارها و بارها قلم را در دوات بزند و هر بار همان کیفیت و غلظت مطلوب جوهر را برای نگارش داشته باشد.
آمادهسازی دوات و لیقه برای یک خوشنویس، خودش یک آیین است، یک مرحلهی مقدس پیش از آغاز کار. باید لیقه را با دقت و حوصله در دوات قرار داد، سپس جوهر را به آرامی روی آن ریخت تا لیقه به طور کامل آغشته شود.
نه آنقدر جوهر که لیقه در آن شناور باشد و نه آنقدر کم که قلم خشک بماند. این کار نیازمند تجربه و حس درونی است تا همهچیز در کمال تناسب باشد.
گاهی اوقات، تنظیم صحیح لیقه و جوهر، از خود نوشتن هم مهمتر است، چرا که کیفیت نهایی اثر به آن بستگی دارد.
تصور کنید لیقه نباشد؛ قلم مستقیم در جوهر فرو میرود، حجم زیادی جوهر به خود میگیرد و روی کاغذ پخش میشود. یا برعکس، ممکن است جوهر به مقدار کافی به قلم نرسد. لیقه مانع از این اتفاقات میشود.
این الیاف ظریف، جوهر را به طور یکنواخت به دور قلم میپیچد و به نوک قلم اجازه میدهد تا مقدار دقیق و کنترلشدهای از جوهر را بردارد.
این کنترل است که ظرافتها و ضخامتهای متنوع در خوشنویسی را ممکن میسازد. بدون لیقه، نمیتوانستیم به آن نرمی و صلابت در خط برسیم.
به عنوان کسی که سالهاست ناظر بر دنیای خوشنویسی هستم، بارها و بارها دیدهام که چطور یک خطاط چیرهدست، با ظرافت خاصی دوات و لیقهاش را آماده میکند.
این کار برایشان مثل یک مراقبه است. حس میکنم لیقه و جوهر، با هم سخن میگویند، با هم یکی میشوند تا قلم، به مثابهی زبان آنها، بر روی کاغذ سخن بگوید.
دوات و لیقه، نه تنها ابزاری برای نوشتن، بلکه نمادی از صبر، دقت و ظرافت در هنر خوشنویسی هستند. آنها روح خطاط را به جوهر و سپس به کاغذ منتقل میکنند.
خلاصه، دوات با لیقه، دو یار جدانشدنی و مکمل در دنیای خوشنویسی هستند.
دوات خانه جوهر است و لیقه قلب آن. این دو در کنار هم، جان میدهند به خطوطی که هزاران سال است زیباییبخش فرهنگ و هنر ما بودهاند.
دوات، تنها یک ظرف ساده برای نگهداری جوهر نیست؛ دوات خودش یک شیء هنری است،
با هویت و تاریخ. از دوران باستان تا به امروز، دواتها در اشکال، جنسها و با تزیینات گوناگون ساخته شدهاند. دواتهای سفالی و سنگی ساده در دوران اولیه، تا دواتهای فلزی قلمزنیشده، شیشهای ظریف، و حتی چوبی یا صدفی که هر کدام نشاندهنده ذوق و هنر دوران خود بودهاند.
انتخاب دوات، گاهی سلیقه و جایگاه هنرمند را نیز نشان میداد. برخی دواتها، نسل به نسل منتقل میشدند و بوی قدمت و اصالت میدادند.
هر خطاطی دوات خاص خودش را داشت، شاید با نقشی حک شده، یا رنگی دلخواه، که برایش معنای خاصی داشت.
دوات، در واقع میزبان ایدهها و کلمات هنرمند است، ظرفی که قرار است از آن، اقیانوسی از معنا بر روی کاغذ جاری شود.
از دوات که بگذریم، لیقه نقش کنترلکنندهی جریان “زندگی” خط را بر عهده دارد. گفتم که لیقه جوهر را در خود نگه میدارد، اما فراتر از آن، لیقه مثل یک شیر تنظیمکننده عمل میکند.
قطر و تراکم لیقه، میزان جذب و آزادسازی جوهر را تعیین میکند. اگر لیقه شل باشد، جوهر به سرعت زیادی به قلم میرسد و موجب پخششدگی و بدشکلی خطوط میشود.
اگر بیش از حد سفت و فشرده باشد، قلم به سختی جوهر برمیدارد و خطوط خشک و نیمهکاره میشوند. تنظیم دقیق لیقه، هنر ظریفی است که هر خوشنویسی به مرور زمان و با تجربه آن را کسب میکند.
برخی خطاطان، لیقههای خود را با الیاف خاصی از ابریشم تهیه میکردند که بهترین عملکرد را برای قلم و سبک خاص خودشان داشته باشد. لیقه خوب، تضمینکنندهی یکنواختی ضخامت خطوط و شفافیت رنگ جوهر است.
حالا که از دوات با لیقه گفتیم، نمیتوان از جوهر، این عنصر جادویی، یادی نکرد. جوهر، روح سرگردانی است که از طریق لیقه در دوات آرام میگیرد و سپس از طریق قلم، بر روی کاغذ جاری میشود.
کیفیت جوهر، غلظت آن، و حتی بوی خاص آن، همه و همه در تجربهی خوشنویسی تاثیرگذار است.
جوهر خوب، رنگی عمیق و یکدست دارد، به راحتی روی کاغذ مینشیند و به سرعت خشک میشود بدون آنکه پخش شود.
آمادهسازی جوهر برای خوشنویسان سنتی، یک علم و هنر پیچیده بود. از دوده و صمغ و مواد طبیعی مختلف، جوهرهایی با ماندگاری و کیفیت بالا تهیه میکردند.
این جوهرها، وقتی در آغوش لیقه قرار میگرفتند، حسی از زندگی و آمادهباش را به خطاط منتقل میکردند.
یک خطاط واقعی، هرگز دوات و لیقه خود را رها نمیکند.
تعویض دورهای لیقه و شستشوی دوات، برای حفظ کیفیت جوهر و جلوگیری از خشک شدن آن ضروری است. لیقهی کهنه یا کثیف میتواند باعث لجنگرفتگی جوهر یا کاهش کیفیت آن شود.
همچنین، خشک شدن جوهر در دوات، میتواند به لیقه آسیب برساند و آن را غیرقابل استفاده کند.
این مراقبتها، نشان از ارج نهادن خطاط به ابزارهایش است، ابزارهایی که شریک او در خلق زیبایی هستند. این مراقبتها، بخشی از انضباط و نظم درونی یک هنرمند است.
در دنیای پرهیاهوی امروز، که همه چیز دیجیتالی و سریع شده، کار با دوات و لیقه، نمادی از بازگشت به ریشهها و ارزشهاست. آمادهسازی دوات و لیقه، نیازمند صبر، آرامش و تمرکز است.
این فرآیند، خود یک مدیتیشن کوچک برای خطاط است. لحظاتی که خطاط با دستان خود، ابزارهایش را آماده میکند، به او کمک میکند تا ذهن خود را از دغدغههای روزمره رها کرده و وارد فضای آرام و متمرکز خوشنویسی شود.
این کار، نوعی تواضع در برابر هنر است؛ اینکه هنرمند برای خلق اثرش، ابتدا ابزارهایش را با عشق و دقت آماده میکند.
در نگارگری و نقاشیهای ایرانی قدیم، گاهی دوات با لیقه و قلم ، خودشان به عنوان عناصر تصویری در ترکیببندیها حضور داشتند.
این نشاندهندهی اهمیت و جایگاه بالای این ابزارها در فرهنگ ایرانی و در نزد هنرمندان بود. دوات، نه تنها یک وسیله، بلکه بخشی از هویت هنرمند و فضای کار او محسوب میشد.
این حضور در آثار هنری، نشان از ارادت و احترامی است که برای این ابزارهای مقدس قائل بودند.
در نهایت، دوات با لیقه ، بیش از آنکه صرفاً ابزاری برای نوشتن باشند، تجسمی از فرهنگ، تاریخ و فلسفهی خوشنویسی هستند.
آنها نه تنها به قلم جان میبخشند، بلکه به روح خطاط آرامش و نظم میبخشند و او را در مسیر خلق زیبایی همراهی میکنند.
اینها رازهایی هستند که از دل هر دوات و لیقهای که به درستی آماده شده باشد، برمیخیزد.
کلیه متون وتصاویر وبسایت احسان اختصاصی بوده و فقط برای مقاصد غیر تجاری و با ذکر منبع بلامانع است
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.